کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

حفظ مال و عیال

از على (ع ) روایت شده است که : مردى از شام براى او نوشت که : من بار عیال به دوش دارم ، و اگر از وطنم دور شوم بر آنها مى ترسم (که معاویه آزارشان کند) و به اموالم هم علاقه مندم و دوست دارم که خدمت شما برسم ، حضرت پیغام داد: اهل و عیالت را جمع کن ، و مالت را نزد آنها بگذار، و صلوات بر پیغمبر و آلش بفرست و بگو: خدایا همه اینها به امر بنده ات على بن ابى طالب امانت من اند نزد تو، پس برخیز به سوى من بیا. آن مرد چنین کرد، و خبر به معاویه رسید که او به سوى على (ع ) فرار کرده ، معاویه دستور داد عیالش را اسیر کرده به غلامى و کنیزى برگیرند و اموالش ‍ را غارت کنند، پس خداوند عیال او را شبیه عیال معاویه قرار داد و آن شر را از آنها دور کرد، و ترسیدند که دزدان اموالشان را ببرند، خدا آن مال را به صورت مار و عقرب قرار داد، و هر وقت دزدان خیال بردنش را مى کردند آنها را مى گزیدند، تا آن جا که على (ع ) به آن مرد فرمود: مى خواهى مال و عیالت نزد تو بیاید؟
گفت : آرى .
حضرت گفت : خدایا آنها را بیاور، ناگاه همه ، نزد آن مرد حاضر شدند! و چیزى از مال و عیالش مفقود نبود.

 

نویسنده : مرتضی فروتن تنها

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد